مقاله ی روز معلم
ای والاترین مهربانان،ای زیباترین امیدها،ای آن که آمدی ودرتن وجانم روحی دوباره دمیدی.ای
آنکه امید رادر باغچه ی چشمانم می کاری.ای که امیدی،خوبی،مهربانی،چگونه با واژه های بی
ارزش از تو بگویم از توئی که صـداقت از چشمانت می بارد چه بگو یم که زبانم را یارای گفتن
نیســت .چون که تو ســـراپا عشـــقی .توئی که به من آموختی زیستن را،امیدوار بودن را ،خوبی
کردن را،برتر از همه صبر وصـــداقت را .توئی که یادم دادی تا تنها به خود ننگرم دایره ی دید
چشمانم را به بزرگی یک دنیا بکشم وتورا ببینم.توئی که یادم دادی تا درغم دیگران شـریک وبه
شادی دیگران شاد باشم توئی که آموختی برای غم غمدیده ای اشک ریزم .اگر ماـدرم به من راه
رفتن اموخت تو اموختی از کدامین راه بروم تو آموختی زندگی را در جهت مثـبت محورها طی
کنم وآموختی از ترکیب شکست ها وپیروزی ها گامی به ســوی ســعادت ایرانی آباد وآزاد
بردارم من بر دستهای سخاوت وکرم تو بوسه سربلندی میزنم امیدوارم روزی نه چــندان دور
زحمات تورا جبران کنم.
واقعا ممنون از مقاله ی خوبتون و به خصوص وب خوشکل و زیباتون .
خواهش می کنم
ممنون از مقاله.
مقاله جالبی بود ولی به ویرایش نیاز داره...
مثلا دو خط پایانی، واژه گام رو دو بار تکرار کردی...
بعد هم، ما هیچ وقت نمی تونیم زحمات معلم رو جبران کنیم. پس بهتره که آخرین جمله رو تغییر بدی...
زیبا بود...
ممنون از مقاله ی خوبتون واقعا لذت بردم.